RSS

Poem posts of '1400' 'September'

009

شکوه اوج گرفته به پای اوباشان

تناول تن انگور

خیال کاج‌های صمیمی

از میان دو کوه

لمس بافت‌های حقیقی

میان دستانت

دور نشستم

دیر رسیدم

خیال کن که بمانم         اگر چه آزادم

 

 
     
008

شراره حس

در اتاقی که بیمارم

اقتباس از سرفه‌ها

برای شعری نو

تب و لرز مشکوک

حسادت

به ویروسی که درونم را می‌کاود

باید شعری ببافم           برای روزهای سرد

007

استعاره گنگ اسکلت‌های فلزی

وقتی کارگرها بیکارند

006

از قماش ما

رو در رو

وسوسه نابهنگام

در نزدیکترین کافه

سزارین زمان

روی تخت روان

با آمپول هوازی

رژیم درمانی یک انقلاب فرسوده

به جدیت یک جلسه رسمی

و قانون ریشخند

شلیک توپ راه راه

ما را به بازی کشاند

آنگاه

بوسه‌ای

که

تبصره نداشت

 
 
005

تاس متوالی

خام دستان تو شد

وگر نه جفت شش اتفاق ساده‌ای نبود

شانس عرض اندام کند

با آن طول بد قواره‌اش

سیمای دو سیب عریان

از آتش قلیان

برای فیلسوف نشئه      خواب آرامی رقم زد

که از دایره دود آلودش

سقراط به سرفه افتاد

004

به سکوت می‌خواندم

جیرجیرکی که آوازش به دو سطر نمی‌رسد

به مسافت‌ها می‌اندیشم و تعبیر مضحکشان

ماه را از این فاصله هر شب می‌بینم

از ماه که دورتر نیستی

003

یقین دارم مرگ افلاطون

زیر ردای زنی اتفاق افتاد

وقتی آخرین اعتراف خود را

بر لبان او ریخت

002

حس می‌کنم تو را

به روایت خودت

می‌کِشم تو را

به شکل خودم

حالا

تو و خاطراتی که پاک نمی‌شوند

حالا

من و قسمتی که در بهت مانده

لب تر کنی

بارانی می‌شوم

 
 
001

دستان آفتاب  

شیوای مصطلح

مرسوم و آشنا

 در وصف نور

تنها تو را نشان            تنها مرا سکوت

می­خواهمت سکوت

 می­دانمت صدا

می­خواهمت هماره از دوردست خواب

در روز روشن آمدی

 بیداری‌ام  مدام