زیر دوش گرم
در آسایشی خیس
آفتاب استوایی را
تن آسوده چون بلمی رها در اقیانوسم
آرام باش
زیر دوش گرم
در آسایشی خیس
آفتاب استوایی را
تن آسوده چون بلمی رها در اقیانوسم
آرام باش
صورتی بپوش
تمام قد صورتی بپوش
دختر غریب نیمههای قرن
بانوی ستیغ کوههای دور
از چراغهای پیهسوز آشیانه نمور
قد بکش به آسمان شب
پلک ماه بسته
شهاب سنگی از افق به دامنت
از کلاغهای شهرمان
ترانهای بخوان
پای صحبت درختها بیا
تا چنارها
چقدر خاکستری شدهام
کمی مایل به آبی
میل یک اتفاق عجیب دارم سرم را به ثانیهها میسایم
تا کجا با خود بیایم
از کجا تو را شروع کنم
خیره به دورترین
پشت به پشت
از تو یادگاری میکشاندم روی ریلها
گیسوانم را بباف
قوز میکنم روی نامهها
صدای تایپ میآید از باطلهها
فستیوال اکید
مسابقه حفظ حرمت
پیشبینی فاصله
قرعهکشی هویت
محدوده قطعی خاطره لای قوارههای سیاه
هیچ سیبی طعم خود را میفروشد
آخرین مُد
جین بر تن مسیح هفت پیکر عریان
کاشی های مرقد
از نمای باز برج ناتمام
قبل از نیمه شب اینجا باش
سیگارت را خاموش کن
شعرت را روشن
طبیعت بیجان اندام مرا
هوای آزاد خواهشت
برای یک قرار دیگر
بیآداب دیدار
چرا نخوانمت وقتی به زبان میآیی
حتی از این فاصله
نیّت نگاهت
اشک میآورد
و نیّت نفست آه
قی میکنم مدام اندوه دیر سال از رونق اوفتاده سیر و سلوک شهر مولای مومیایی میدانمش غرور میخوانمش عبور حالم مدام عشق هتک حریم امن طغیان به سبک رود حبس ابد برای زنی که دو ساله شد حالا میان معرکههایی که جنجال یک تراکم بیربط میشود آمادهام که پاک بمیرم برای تو گیرم تمام حافظهام دفن میشود |
|
الاکلنگ تفسیر تعادل
کسی هموزنم نبود
تا تو نشستی
دستم به آسمان رسید
از آن سوی شیشه چشمانم به سر انجامی با شکوه تابید دلفریب شدم از دید حشرات اتفاقی صاف و پوستکنده افتادم به بالکن دلبازی که باد نداشت آه نگاهم و دستمال کاغذی با ارزشی که اشکم را مکید حظ میکنم از ترکیب هستههایی که هلو را فریاد زدند و تو را |
|