107

107
باید کودکی ام را بزایم

از تصور شیر گرم به خواب روم 
باید از نو بیایم

این بار از پدر زاییده میشوم
تا مادر زادی ها به سراغم نیایند

details
106

106

سبکسرانه به خود پیوستم از هراس واماندن

 

بی شباهتم به هر افسانه ای

به پدیده ای که مرا نام گذاری کند

 

توهم آن ذات متعالی در من نیست

و آن ارواح بی تشابه ترسو

 

خالی ام

حتی از معرکه جان

details
105

105

راه راه بودن پیراهنت یا ساده؟

ذهنت که بی راهه می رفت

 

نخواندمت. نخواندی ام . هیچ جا نوشته نشدیم

ذکر خیرمان نبود

 

کسی ما را با هم ندیده بود

چگونه بوی تو می دادم؟

 

من در کوپه این قطار

تو در آن قطار

با سرعت از مقابل هم گذشتیم

همان چند ثانیه کافی بود تا چیزی رقم بخورد

 

آخرین بار ما را لای آرواره های زندگی دیدند

تو شعر می سرودی

من تورا

details
104

104

اینجا حتی تشابه اسمی "من" با "خودم" عجیب است

 

"نهایت" را جار می زنم

اما به متراژ حضورم شنیده میشوم و بس

 

نباید از زمین باشم

مطرود انسانم

سوء تفاهمی ساده

 

ذائقه ام طعم اولین خون را دارد

نه اولین سیب را

details
103

103

از غشای تاریک به روزنه سرد

از سلولی مرده به لخته ای غلتان

 

تبعید اجباری به کیسه ی آبکی

جهش ناگوار ژنها

رد بی مهار خون و پسماند

تنیده در کلاف سر در گم رگ

 

بی کشمکش زمان

بی وعده ی تکامل

خالی از خواهش

 

این دوزیست آرام

در رحمی مترود

details
102

102

ریزش نور بر همهمه باغچه

فریاد سنگ به هواداری گل

آب،نوشا نوش

ساقه ها رگ به رگ

عبور ابر،مرور باد

صدق بیانات بلبل

رفتار زمان در معاشرت سایه

افت و خیز روح

نوسان شوق

خاک اما...در هوس آنیمایی دیگر

details
101

101

ماندگاری

آنسان که اسلیمی بر گلدشت قالی

آنسان که عطر در سابقه گل

عادت کوچی در حافظه پرستوها

و یاد آب در غریزه رودخانه

بمان

چون خیال نور در خواب رنگ

details
100

100

آسان ببر به دوش

این سنگ وارههای قدیمی از آن ماست

تاریخ موش خورده

اسطوره های دور

آسان مرا ببوس

این صبح صادق عریان از آن ماست باید به این هوا ایمان بیاوریم

این آبی نشسته به خلوت

ما غرق میشویم روزی در این زمین

جغرافیای زرد

حال و هوای شعر من از یاد میرود آوازهای درد تو بر باد می رود

اما دوباره از نفست روز میشود

تاریخ بوسه های تو " امروز " می می شود

details
099

099

در آن صبح بی سرپرست

مارا با هم دیده اند

وقتی دست میکشیدیم از هراس بی امان

وقتی آسوده می شدیم از رفاه کور

وقتی راه می افتادیم به سوی آتشفشان

details
098

098

تب آلوده تر

 

تکانم بده

با بی امانی محض

ارتعاش می کنم

 

از اصواتم چیزی به گوش میرسد شبیه

دوستت دارم

details