099
در آن صبح بی سرپرست
مارا با هم دیده اند
وقتی دست میکشیدیم از هراس بی امان
وقتی آسوده می شدیم از رفاه کور
وقتی راه می افتادیم به سوی آتشفشان
099
در آن صبح بی سرپرست
مارا با هم دیده اند
وقتی دست میکشیدیم از هراس بی امان
وقتی آسوده می شدیم از رفاه کور
وقتی راه می افتادیم به سوی آتشفشان