RSS

Poem posts of '1400' 'September'

079

دارو اثر نکرد

از صمیم قلب به زمین افتادم

نقوش بی رگ قالی از اندامم گذشت

نمای دور منظره ای تصاحبم کرد

آماده ام درخت شوم

آماده ام به مناسبت خاک برویم

دستان باستانیم را به موزه ها می دهم

به " اکنون " می آیم

078

صبح برگزیده

آستانه رویا

سقوط ساکنین ابر

خفقان عطر در شیشه مسدود

بینش فانتزی سشوار

مرور مردی در خواب

077

پستی بلندی تن

رگان جاری بی سمت و سو

فیروزه تنها میان ریگزار

تسلای خاطر کوهی مغرور

هر چند یک جا آبادی 

بی طول و عرض جغرافیایی

کشف معادن اغشته به رنگ

گلستان شیفته از قنات هوشیار

تمدن تنها

076

مگنولیای خاموش

مگنولیای خاموش بی سر پرست

در سینه کش کوه

وحشی آراسته

این سکوت سنجیده راز تو را حفظ می کند

مگنولیای من شالت را بیانداز

گونه نادری از پرندگان نام تو را می خوانند

که افسانه ات می دانند

از روزی که جاده خطر سقوط را آورد

صخره یکجا بند نمی شود

و کوه دلواپس آبی اراسته ای می پوشد 

تا به رنگ تو بیاید

075

نمای شماتیک لیلی

در صفوف دعوی 

دور از مرز آغوش 

به آداب حرامی ها

سیاه چادر آویزان

ثبت امواج خواهش

بر لوایح عبوس

رسم معمول آزار

بنفشه های نا بجا

رویای منفصل بی هوش

طبع طناز طوفان

ناگهان آفتاب

074

گالری 

خیابان

پدیده ای که خیس میخورد 

لیز می خورد

و انگار از جایی    سقوط آزادی 

نه اینکه از ابری 

که در ادامه زمین

می کشم 

خستگی ناپذیر 

سمت مجهول خط را

در راستای سکوت

073

خوابی که دوید تا آستانه بام 

هوشیاری محض بود

به خود آمدم

به بعد از خود آمدم 

گذشته   حال   اینده 

لقاح طبیعی باد مرا آورد  

مه شدم

لا به لای ستون فقرات جنگل

 

072

سفیر نا بهنگام

معکوس دلتای خیال

درست روی تصور درناها نشسته ای که یکجا نمی مانی

به آستانه ام بیا

جایی که طیف آبی آسمان به سبز می رسد

با دور نمای سرخ

اندازه بگیر 

دلتنگ تر از آنم که به آواز بیایم

071

تاش رنگ 

غریزه شاد

غزل خوان هفت اورنگ

سرسرای باد

خلوتگه راز

به زبان دیگر

زمینه سکوت    خاکستری باز

فراز فریاد     زرد ملتهب

چیزی به انفجار نمانده 

این تروریست زیبا

070

در بینش سایه ها نمی توان سرود 

باید به آفتاب زد

نا گزیر نیستم

به هیچ شکلی از فردا در نمی آیم

در هیچ کجای گذشته نبوده ام

به اتفاق خود اینجایم